moshaver-khanevade

درباره وبلاگ

برترین مراکز مشاوره راهنمایی تلفنی ازدواج و خانواده با استفاده جدیدترین روش های روانشناسی و مشاوره مرکز تهران و جنوب ۰۲۱۸۸۴۷۲۸۶۴ مرکز مشاوره شمال و شرق ۰۲۱۲۲۲۴۷۱۰۰ شمال و غرب تهران ۰۲۱۲۲۳۵۴۷۸۳ مشاوره ازدواج شامل آموزش مهارت های رفتار با همسر آینده خانواده همسر زوج درمانی شناسایی فرد مناسب و از همه مهمتر اطمینان پیش از ازدواج از یک انتخاب درست است! عوامل زیادی در این امر دخیل هستند که باید مورد بررسی و دقت نظر هنگام همسریابی و یا حتی دوست یابی قبل ازدواج به آن توجه کرد.

موضوعات

moshaver-khanevade

نوجوان عاشق

دوستان دوران کودکی یا نوجوانی ویژه هستند و مهم نیست چه مقدار فاصله بین دیدار دوستان وجود دارد. این ارتباطات نتیجه ریشه های مشترک در طول سالهای رشد هستند. دوستان دوران کودکی  و معشوقه های نوجوانیمان در کنار ما یک سری لحظه های جالب ، مخوف ، خسته کننده و برآشفته کننده را تجربه کرده اند که به ما برای شناخت هویت فعلی امان کمک کرده اند. با اینحال، وقتی کودکان کم سن هستند، والدین ممکن است این روابط را بی اهمیت بدانند. اگر خانواده بایستی به مکان جدید نقل مکان کند وفرزندان بایستی دوستان نزدیک  را ترک کنند ، در این صورت چه چیزی رخ می دهد ؟ کودک ممکن است براحتی با نقل مکان با دوست های جدید اخت شود و روابط تازه ای را برقرار کند اما در مورد نوجوان چطور؟ یکی از شکایات اصلی والدیندر دوران نوجوانی وابستگی زیاد نوجوانشان به یک دوست مخصوصا از جنس مخالف می باشد که نگرانی های زیادی را با خود بهمراه خواهد داشت.

عشق نوجوانی به دوست پسر یا دوست دختر حتی توسط والدین کم ارزش محسوب می گردد. افراد بزرگتر این روابط را بی معنی توصیف می کنند و آنها را عشق های توخالیمی نامند و این پیوند های رمانتیک جدی گرفته نمی شوند . والدین توانایی نوجوان را در عشق ورزی زیر سوال می برند و انها را دست کم می گیرند. با اینحال آنها عبارات نوجوانان نظیر ” پدر و مادر ، من عاشق شما هستم ” را باقدردانی و ارادت تام می پذیرند. اگر والدین به این باور برسند که نوجوانانمی توانند صادقانه به والدین عشق بورزند، پس  آیا نباید پذیرفت که داستان های عاشقانه نوجوان در واقع عشق واقعی هستند؟

قرار عاشقانه موضوعی نسبتا جدید می باشد.  در گذشته نوجوانان با اولین معشوقه هایشان در خارج ازمدرسه ازدواج می کردند. در واقع زنان و مردن نسل قدیم کمتر دوران جوانی رابه صورت مجردی ازدواج می کردند و سریع تر از نوجوانان و جوانان امروزی وارد زندگی متاهلی می شدند اما امروزه به دلیل مسائل مختلف اجتماعی و اقتصادی و طولانی شدن تحصیلات ازدواج به تاخیر می افتد.

از اینرو ، سن بلوغ از قلم افتاده بود.  رسیدن به سن بلوغ بر دوره اولین عشق و اولین تجربه جنسی تاثیر می گذارد . اکنون به ندرت اتفاق می افتد که با اولین عشق افراد ازدواج کنند . قرارعشقی نوجوانان امروزی برای انتخاب جفت و همسر نیستبلکه برای سرگرمی می باشد . با این وجود، تجربه عشق اول ضعیف تر از عشق اول دهه سی یا چهل شمسی نمی باشد.

بالغینی که استحکام پیوند  یا تاثیر شکست عشق اول را کمتر از حد تخمین می زنند، ممکن است فراموش کنند وقتی آنها اولین عشق اشان را از دست داده اند، چه حسی داشتند. آنها حتی ممکن است تلاش کنندتا با داستان سرایی و یا جک گفتن ها نوجوانان را ارام کنند!

“دوست پسرها یا دوست دختر ها شبیه اتوبوس های مسافر بری هستند…. دوست جدید هر دقیقه می آید !” اینها نمونه جملات والدین هستند. این تفکر سودمند و و مناسب نیست. از دست دادن اولین عشق می تواند برای بعضی نوجوان ها  له کننده باشد که آنها حتی تصمیم به خودزنی یا خودکشی بگیرند.

دردشکست با گذشت زمان فروکش خواهد کرد اما عشق ممکن است در دل باقی بماند و به مدت چند دهه خبری از آن نباشد . در حالی که اکثر مردان و زنان بعد از اولین شکست عشقی فرد مناسبی را پیدا می کنند، با انها ازدواج می کنند و سالهای ازدواج اشان را با آگاهی از این موضوع صرف می کنند که” چیزی را در گذشته جا گذاشته اند و یا گم شده است”. آنها به این موضوع فکر می کنند که عشق  اولیه اشان را از دست داده اند. با خود فکر می کنند شاید اگر آنها با عشق اولیه اشان در زمانی که جوان تر بودند ، ازدواج کرده بودند، می توانستند ازدواج های دیر پا و راضی کننده را شکل می دادند، اما آنها هرگز با این وضعیت مواجه نخواهند شد . این داستان های عاشقانه اغلب بواسطه مداخلات والدین اشان دوام نیاوردند.

در تحقیقی که اخیرا انجام شده وحدود ۱۶۰۰ نفر با سنین بین ۱۸ تا ۹۲ سال شرکت داشتند ، ۵۶ درصد شرکت کنندگان اظهار داشته اند که آنها قصد نخواهند داشت تا به دوران عشق اولشان بر گردند و ۱۹ درصد مطمئن نبودند اما ۲۵ درصد گفته اند که چنین کاری انجام خواهند داد . حتی بالغینی که به اولین عشقشان علاقه نداشته اند و از جمله کسانی که تنها خاطرات تلخ داشته اند ، نشان دادند که این داستان های عشقی اولیه بر گرایش های مادام العمرشان تاثیر داشته اند و حتی بر روی خودشان هماثر گذار بودند .

بنابراین، عشق های دوران نوجوانی را چه هورمونی وتوخالی بنامیم و چه واقعی، چیزی که این میان مهم است احساسات یک انسان است. نوجوان خود را به صورت یک انسان ببینید نه یک ربات و یا موجود خطرناک.هر احساسی که در ارتباطاتش پیدا می کند برای او بسیار مهم است و بها دادن به این احساسات از سوی والدین احساس ایمنی هیجانی و ثبات بیشتری می دهد. این امر به تشکیل ارتباطات ایمن تر در اینده بسیار کمک خواهد کرد. چگونگی برخورد با این احساسات و پاسخدهی به نوجوان بسیار مهم است که در مقالات بعدی سایت کودک به این موضوعات نیز خواهیم پرداخت.

منبع:کانون مشاوران ایران

(0) نظر

والدین در قبال شخصیت نوجوانشان چه باید بکنند؟

ظرافت های رفتاری پدر و مادر در قبال «منِ سازمان یافتۀ» نوجوان اهمیت ویژه ای دارد. آنان باید بدانند که نوجوان شخصیتش را دوست دارد و به تصویریکه از خود دست یافته است بسیار احترام و اعتبار قائل است. این طبیعی است که او بی حرمتی و بی توجهی به چنین «خودی» را نپذیرد و در مواجهه با هر که تحقیرش کند واکنش نشان دهد. موضوع این است که در بسیاری از موارد چنین واکنشی می تواند خام و ناپخته باشد و موجب ناراحتیو رنجش والدین گردد. برای پیشگیری از چنین وضعیتی کافی است به شخصیت او احترام بگذاریم و تحت هیچ شرایطی زمینه تخریب  آن را فراهم نکنیم. در این صورت هم عزت نفس نوجوان قدر و منزلت پیدا خواهد کرد و هم جایگاه رفیع و ارزشمند والدین محفوظ خواهد ماند.

  • هرگز و تحت هیچ شرایطی، هیچعملی انجام ندهید که هجوم به شخصیتش تلقی شود. این نه یک اندرز تربیتی، بلکه یک توصیه حیاتی و اساسی است. این یک ملاک مناسب و عملی برای شماست. ازانجام کارهایی که به کوچک شمردن شخصیتش منجر می شود بپرهیزید. او به راحتیمی تواند از شما متنفر باشد و تنفرش را دوام بخشد. پس به شخصیتش احترام بگذارید و مهم تر این که نشان دهید متوجه این شخصیت هستید. نشان دهید که اورا می بینید و برای نقطه نظراتش احترام و ارزش قائلید.
  • آراء، افکار، عقاید و سخنان برآمده از شخصیت در حال شکل گیری اش را – دست کم- گوشدهید. مشتاق حرفهایش باشید و اشتیاق تان را به روشنی نشان دهید.
  • پساز مدتی کوتاه و در اولین فرصتِ مساعاد او به دیگران روی خواهد آورد. دیگرانی که شماهیچ شناختی ز آۀنها ندارید. او از شما می بُرَد و به کسانی پناه می بردد که او را آن گونه که هست پذیرفته اند و موجودیت و تمامیتش را به رسمیت شناخته اند. دیگرانی که به شخصیت او احترام قائل شده اند و در پاره ای موارد او را «مُحق» دانسته اند، گرچه همۀ این «دیگران» بد نیستند. اما بی تردید بدهایش این قدرت نو قابلیت را دارند که اروازه های فلاکت، بدبختی و انهدام و تباهی را به روی نوجوان بگشایند و نابودش سازند. فراموش نکنید که عده ای از این رهگذر نان می خورند.
  • هرگز، تحت هیچ شرایطیو به هیچ عنوان و بهانه ای از تنبیه بدنی استفاده نکنید. در کتاب «رازهای کودک من» اصول تنبیه بدنی را نوشتیم و گفتیم که با توجه به شرایط و موارد وبا رعایت جوانب در سنین زیر ده سال، در برخی زمان ها شاید تنبیه بدنی موثرباشد. اما همه آن اگر و مگرها به دوران کودکی مربوط می شود. همان جا به صراحت گفته ایم که تنبیه بدنی پس از هفت سالگی (سن مدرسه) باثید به سرعت کاهش یابد و پس از ده، یازده سالگی کاملا قطع شود. حتی تاکید کرده ایم که تنبیه بدنی در سن نوجواننی مهلک و مخرب است. در اینجا نیز تکرار و تاکید میکنیم: «تنبیه بدنی در دوران نوجوانی و پس از بلوغ ددر حکم سمّی است که درون رگ های نوجوان تزریق می شود» چرا؟:

آیا تاکنون برایتان پیش آمده است که در کوچه و خیابان با کسی درگیر شوید و برخورد فیزیکی پیدا کنید؟ آیا از کسی سیلی یا لگد خورده اید؟ وقتی ساعتی از درگیری می گذرد از چه چیز ناراحت هستید؟ از دردِ ناشی از سیلی که خورده اید یا از لطمه ای که به شخصیت تان وارد شده شده است؟ چرا نمی توانید فراموش کنید؟ شاید به این دلیل که تحقیر شده اید؟ اعصابتان  آرامش ندارد. بی قرار و مضطرب هستید. به انتقام و تلافی می اندیشید. مخصوصا اگر این اتفاق در حضور دیگران بوده است.در حضور همسرتان، یا دوست یا همسایه و همکارتان. چرا تا این حد شخصیت تان را له شده تلقی می کنید؟ همۀ این احساس ها و تلقی ها برای یک نوجوانِ تنبیه(بدنی) شده نیز وجود دارد. ممکن است چنین استدلال کنید که: «اما من پدرش هستم. او از پدرش کتک خورده است ونه از غریبه و بیگانه.» سخن شما درست است ومنطق تان نیز ایرادی ندارد. اما فراموش کرده اید که  مهم ترین و ارزشمندترین وجه نوجوانتان را نشانه رفته اید. آن را آسیب زده اید. شاید اگر مردی در سی سالگی از پدرش سیلی بخورد هیچ اهمیتی نداشته باشد. اما براینوجوان وضعیت متفاوت است.

از سوی دیگر، مگر ما از تنبیه بدنی چه هدفی داریم؟ دنبال چه هستیم؟ مگر غیر از این است که کاربرد تربیتی تنبیه بدنی، بازدارندگی در قبال رفتارهای غلط و نامقبول است؟ آیا مکانیزم تنبیه بدنی استفاده از عامل ترس و ارتباط ان با اعمال ناشایست و نامطلوب نیست؟ مساله این است که چنین ترسی شاید در دوران کودکی موثر افتد، اما نوجوان هرگز چنین ترسو واهمه ای ندارد. او هر روز این گونه درگیری ها و کتک خوردن ها را در کوچه و مدرسه با دوستان و دشمنانش تجربه می کند. او را از چه می ترسانید؟ از یک سیلی یا لگد؟ اینهاا برای او عامل بازدارنده محسوب نمی شود.اما چون شخصیتش آسیب می بیند و با آن سیلی به او بی احترامی می شود و از آنجائی که نمی تواند از خود دفاع کند و به مقابله برخیزد، لذا تحقیر می شودو کین و نفرتش را از عامل تنبیه، درونی می کند و آن را به یاد و خاطره اش می سپارد. به تدریج خشونت و پرخاشگری جایگاه لطافت و عاطفه را اشغال می کندو خشم و نفرت را به او یاد می دهد.

  • هرگز او را در حضور دوستانش مورد عتاب و سرزنش قرار ندهید. او سرزنش شدن نزد دوستانش را نیز تحقیر می شمارد. نزد دیگران او را با کلمات تحقیرآمیز و خرد کننده خطاب نکنید. او قدر و منزلتی پیش دوستانش دارد. وقتی از راه می رسید و او را در کوچه همراه دوستانش می بینید، به جای این که بگوئید: «باز توی کوچه ای؟: برو به درسهایت برس»چه اشکالی دارد اگر با ملاطفت دستی به سرش بکشید و بگوئید: «چرا دوستانت را به خانه دعوت نمی کنی؟ بیائید و چیزی بخورید.» واقعیت این است که نوجوان به مقولۀ دوست یابی اهمیت زیادی قائل است. به طوری که حتی برای یافتن دوست یا نزدیک شدن به آنها به رقابت با همدیگر می پردازند. این احتمال وجود دارد که نوجوان شما برای گروهی از دوستانش نقش یکرهبر و لیدر را بازی کند وبدین سان با تحقیر کردنش تما ارج و قرب و جایگاهو موقعیت ارزشمندش را پیش دوستان از بین می برید. و به اصطلاح «کاریزمایش»را نابود می کنید. معمولا نوجوانان دوست دارند پیش دوستانشان از قدرت و اقتدار و اختیار و جایگاهشان در خانواده حکایت ها نقل کنند و داستان ها ببافندد و لاف ها بزنند. با سرزنش و شماتت شما همۀ این لاف زنی ها به هدر می رود و نوجوانتان پیش دوستانش بی اعتبار شده و به قول خودشان «سکۀ یک پول» می شود. پس اجازه دهید دوستانش او را آن گونه قدرتمند بشناسند. بگذارید او را رهبر و مدیر خانه بدانند که حتی پدر هم از او حساب می برد. ضرری نخواهید کرد.
  • از نوجوانتان به بهانه هایی تمجید کنید. به ویژه اگر در جمع و گروهی قرار دارید. توانایی ها و نقاط مثبتش را به زبان بیاورید. در برخورد با دیگران او را به نام و به درستی معرفی کنید. وقتی آندیگران سوالی از نوجوانتان می کنند بگذارید خودش پاسخ دهد. حتی وقتی دربارۀ او از شما چیزی می پرسند به خودش ارجاع دهید: «از خودش سوال کنید … خودش بهتر می داند … من گوشی را می دهم تا خودش توضیح دهد … خودش پاسخ شما را خواهد داد … او بهتر از هر کسی می داند … اجازه دهید خودش بگوید، ما در این مورد چیزی نمی دانیم و …».
  • حتما و حتما او را با عباراتی زیباو ارزشمند مورد خطاب قرار دهید: «سپهر جان … عزیزم… پسرم لطفا در را ببند.نازلی جان… دختر عزیزم… من از شما انتظار بیشتری دارم… عزیز دلم لطفا یک چائی برایم بیاور. گُلِ من لطفا کمی آرامتر. پسرِ نازم لطفا صدای تلویزیون را کمتر کن…». البته همۀ این عبارات را به گونه ای دیگری هم می توان بیان کرد: «هوی… پسر… در و ببند. آهای دختر این چه وضعشه….. من انتظار بیشتری دارم… بلند شو یه چائی بیار، خودتو تکون بده…، خفه خون بگیر، سرم رفت… تلویزیونو کمش کن مگه کَری!!….». استفاده از عبارات زیبا و با ملاطفت انرژیچندانی نمی برد. اما عجیب است که برخی خانواده ها دربرابر چنین توصیه ای مقاومت یا بهتر است بگوئیم عناد می کنند و آن را تربیتی اروپائی و لوکس و حتی بعضا لوس بازی و نُنُر پروری قلمداد می کنند. حیرت انگیز است! چرا فکر می کنیم احترام و رعایت حرمت ها و حریم ها لوس بازی است؟ چه اشکالی دارد بااین عباراتِ احترام آمیز نوجوان و شخصیتش را تکریم کنیم؟ تردیدی نیست که بهرۀ چنین تکریمی در وهلۀ اول متوجه خود شما خواهد بود. عبارات زشت و القابمشمئز کننده ای که در بعضی خانواده ها نسبت به نوجوان اعمال می شود عواقب مخربی دارد که گاه غیرقابل تصور است. نوجوان احترام و حرمت می خواهد و این حق طبیعی اوست.

منبع: کتاب رازهای نوجوان من. نوشته عباس خوش خبر

(0) نظر
X